۱۳۸۷ مرداد ۲۱, دوشنبه

اولین سکس

ماجرای من بر میگردد به زمان قبل از انقلاب در انزمان من سالهای اخر دبیرستان را سپری میکردم دختری بودم خوشگل وخوش و خوش اندام و این باعث شده بود که همیشه تو راه مدرسه اکثر جوانها یا متلک میگفتند یا اینکه از پشت دست روی باسنم میگذاشتند چیزی که الان نیز رایج است ولی من بدلیل متانتی که داشتم با هیچ پسری دوست نشده بودم وتو محله مان نیز پسر ها از ترس پدرم ودائی ام جرات حرف زدن با من را نداشتند ولی این دلیل نمیشد که احساس بلوغ دخترانه من که متاسفانه زودتر از پسر ها میباشد کور بشود بالاخره انسان از بدو پیدایش این حس را دارد مخصوصا که در کلاس دخترای شیطون همیشه از پسر ها وسکسشان واز کیرشان صحبت میکردند واین فکر در من قوت گرفته بود که واقعا چطور میشود این طعم را ادم بچشد اخه برای ازدواج خیلی مانده بود تا اینکه یک روز که خونه ما مهمونی بود من داشتم پذیرائی میکردم که از عقب محکم با پسر دائی کوچکم تصادف کردم یک لحظه در شکاف باسنم کیرش را احساس کردم تا حالا اینگونه پیش نیامده بود لازم است بگویم که ما با دائیم همسایه هستیم واو دو پسر دارد یکی از من کوچکتر ویکی از من بزرگتر یک دفعه این فکر در من پیدا شد که چرا با او شروع نکنم که مدتی تو این فکر بودم که یک روز که من وپسر دائی کوچکم که پسر ساکتی بود در خانه ما تنها بودیم شروع به اذیتش کردم واو هم عصبانی میشد البته زورش هیچ وقت بمن نمیرسید ولی این بار کوتاه میامدم وهر وقت که رویم بلند میشد سعی میکردم که پشتمو بهش بکنم وباز ان لذت را احساس بکنم گویا او نیز از این برنامه بدش نیامده بود ومرتب منو از پشت میگرفت که یه بار دیگه که اذیتش کرده بودم بلند شد که منو بگیره که کاری کردم که زمین بخورم واو رویم بیافته ایندفعه دیگه مثل اینکه کیرش کمی تکون خورده بود احساس میشد واو همونطور که از پشت مو هامو گرفته بود میگفت اینا را میکنم ومن میگفتم که نمیتونی تا بیشتر انجا بشیند که یه دفعه که خودش از بلند شدن کیرش بیشتر از این میترسید بلند شد ومن بر گشتم ونگاه کردم از روی شلوار گرمکن معلوم بود تامل نکردم زود از کیرش گرفتم گفتم که سعید این چیه زود خودشو کنار کشید وگفت بده گفتم چرا اونجور شده اگه نذاری دست بزنم به مامان میگم سعید که جا خورده بود گفت دست من نبود ببخشید که دوباره تکرار کردم که اگه نذاره دست بهش بزنم به مامان میگم سعید گفت که میان میبینند فهمیدم که بدش هم نمیاید ولی میترسد گفتم که حالا حالا ها نمیاند دستمو بردم به کیرش وای تا حالا اینگونه نشده بودم یه حالی بهم دست داد اخه تا حالا اصلا به کیر کسی دست نزده بودم تا دست من بهش بر خورد بلند تر شد گفتم که بذار از زیر ببینم که چیزی نگفت کیرش را در اوردم خیلی خوشم اومده بود سعید که بچه واقعا مثبتی بود هاج وواج نگاه میکرد وچیزی نمیگفت کمی کیرش را تو دستم اینورو انور کردم شق شق شده بود کوسم احساس میکردم اب افتاده بود از نوک کیرش قطره ای اب بیرون زد که این حالمو دو چندان کرد گفتم سعید تو به مال من دست نمیزنی گفت آخه . گفتم نکران نباش کاری نمیکنیم که خطرناک باشه در این حال دامنمو زدم بالا سعید با دیدن این کار یکه خورد که شورتمو کمی کشیدم پاین وگفتم تو هم به مال من دست بزن سعید ناشیانه دستشرو روی کوسم گذاشت دستش داغ بود وکوسم داغتر شد سعید که دستش به اب کوسم خورد گفت فریده این چیه گفتم نترس از مال تو هم میاد یا واقعا نمیدونست ویا خودشو به اون راه میزد ولی روی هم رفته پسر مثبتی بود بعد از کمی مالوندن من که حالم واقعا یه جوری شده بود گفتم سعید بیا بخواب رویم که خودم خوابیدم واو نیز افتاد برویم سینه هام داشت میترکید ولی او این چیز ها را نمیدانست وای این دفعه گرمی کیرش را در کوسم احساس میکردم واقعا عجب لذتی داشت کیرش از اب کوسم خیس شده بود دیدم نمیتونم تحمل کنم گفتم سعد بذار برگردم که چیزی نگفت سریع برگشتم واو هم پشتم خوابید این دفعه کرمی کیرلختش را در شکاف باسن لختم احساس کردم سعید هم ناخود اگاه شروع به تکان خوردن کرده بود بعد از کمی گفتم سعید نوکشو بذار دم کونم چون زور سعید بمن نمیرسید بدانجهت نمیترسیدم سعید نوک کیرش را دم کونم گذاشت وای واقعا لذت میداد کمی که اونجوری بازی کرد گفتم سعید یه لحظه بلند شو و او بلند شد بر گشتم کیرش با اینکه زیاد بزرگ نبود(این را بعدا فهمیدم) داشت تکون میخورد از اب دهانم خیسش کردم باز خوابیدم گفتم بخواب پشتم و یواش بذار تو سعید خوابید پشتم نوک کیرش را گذاشت کونمو کمی فشار داد دیکه داشتم ارضا میشدم یه کم تقلا کرد و نتونست چون هم او ناشی بود وهم من کونم دست نخورده گفت اینجوری نمیشه بلند شدم ودولا شدم گفتم خوب اب بزن وبعداسعید کیرش را از اب دهان خیس کرد و کمی هم به کون من مالید ونوک کیرش را به سوراخ کونم گذاشت کونم بطور عجیبی داشت بازو بسته میشد هم میترسیدم وهم لذت میبردم سعید دو دستش رو از کمرم گرفته بود ومن با دستهایم کونم را باز کرده بودم سعید با یک دست کیرش را گرفت تا لیز نخورد ویک کمی فشار داد وای درد تمام بدنم را گرفت ولی توام با لذت کلاهک کیرش رفت تو نتوانستم تحمل کنم از یک طرف هم نزدیک بود خودم ارضا بشم گفتم در بیار سغد کیرش را در اورد گفتم این دفعه یواش بذار سعید مثل دفعه قبل نوک کیرش را گذاشت دم سوراخ خواست فشار بیاره که یه دفعه ابش رو ریخت روی باسنم که با ترس گفت که ببخشید من که از امدن اب کیر سعد حالی به حال شده بودم گفتم اشکالی نداره زود بخواب پشتم سعید خوابید پشتم با لزجی اب کیرش چند بار تکان داد که من نیز خود به خود ارضا شدم دیگه حال نداشتم سعید که او نیز کمتر از من نبود یواش گفت فریده ببخش گفتم سعید این بین خودمون بمونه ایراد نداره دفعه دیگه. البته کار باسعید همینجا تموم شد که بعدا مفصلا با برادر بزرگش شروع کردم که اونم بمونه برای بعد

۱ نظر:

Unknown گفت...

فریده جون داستان تانرا خواندم واقعآ خوب بود. من هیچ وقتی از داستان سکس اینقدر لذت نبرده بودم اینبار کم بود آبم بیاید. لطفآ به ایمیل من داستان های خودرا بفرست. nudratzaki@yahoo.com or nudratzaki@hotmail.com